اعمال انسانها از جهت تاثير دو قسم است:
1- افرادي كه گفتار و كردارشان به حساب خودشان
گذاشته ميشود؛ مثلاً اگر كاسبي گران فروشي ميكند و مشترياش كم ميشود و مردم
ديگر به مغازهاش نميروند، و در جامعه به عنوان گران فروش شناخته ميشود. خانمي
كه لاابالي است وحجاب خود را حفظ نميكند، در نظر مردم، زن بيبند وباري است. شخصي
كه ربا ميخورد درجامعه به عنوان رباخوار و پست مطرح ميشود.
گناه اين دسته از مردم به خودشان بر ميگردد و عكس
العمل زيادي ندارد، اما گروهي هستند كه گناهانشان تنها به خودشان مربوط نيست و
مردم تنها به خود آنان بدبين نميشوند؛ بلكه اين گروه باعث منفورشدن يك جمعيت
ميشوند؛ مثلاً اگر يك روحاني بد باشد، همه را به سوي بدي ميكشاند:«اذا فسد
العالم فسد العالم»عكسش نيز همين طور است. يعني اگر يك روحاني خوب باشد در گسترش
خوبيها موثر است و مردم را به روحانيت خوشبين ميكند.
مديران وكاركنان اداره هم اين گونه هستند؛ يعني
رئيس يك اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندي كه داراي ارباب رجوع است اگر بد
باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم اين بدي را به حساب خود
آنان نميگذارند، بلكه به حساب انقلاب ميگذارند و اين جا است كه گناه بسيار بزرگ
ميشود، كارمند و مديري كه ميتواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتاري را انجام
دهد ونميكند گناه بسيار بزرگي را مرتكب شده است.
در روايات آمده است:امام صادق(ع) شيعيان را در مني
نصيحت ميكرد، فرمود:«اي شيعيان ما! اين قدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت
نكنيد»در اين ميان يكي از شيعيان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن
رسول الله، ما كي دل پيغمبر را شكستيم، كي شما را آزرديم؟ امام (ع) فرمودند: مگر
تو نبودي كه ديروز بر مركب سوار بودي و شخصي بين راه مانده بود و گفت: من خستهام
مرا نيز سوار كن و تو بياعتنا ردّ شدي و
با اين كارت دل پيغمبر را شكستي!
و اما آن گناهي كه از اين هم بزرگتر است اين كه
كار شما به نام انقلاب تمام ميشود وباعث بدبيني مردم به نظام اسلامي ميشود و
نتيجه آن، اين است كه ايمان مردم به اسلام و انقلاب سست ميشود. اين وضع ممكن است
عدهاي را به كفر بكشاند؛ يعني به گونهاي با آنان برخورد شودكه آرزوي حكومت طاغوت
را كنندو بگويند زمان شاه بهتر از الآن بود! واين واقعاً كفر است و گناه تمام آنان
به گردن كسي است كهمردم را به نحوي ناراحت كرده و دل آنان را شكسته است. بسيار
تاسف انگيز است كه امروز عدهاي مردم را به نحوي و به گونهاي به انقلاب بدبين
ميسازندو باعث ميشوند كه اعتقاد مردم به روحانيت وانقلاب سست شود و پشت سر آنان
حرف بزنند.
شقراني(كه از اولاد شقران غلام رسول خدا(ص) است)
مردي شراب خوار بود، روزي بر در منصور دوانيقي ايستاده بود تا كمكي بگيرد. در اين
حين ديد كه امام صادق(ع) از خانه منصور بيرون ميآيد وامام وي را ميشناخت، شقراني
نزد حضرت آمدو از وي كمك خواست، امام(ع) به شقراني احترام كرده و براي انجام كار
او به خانه منصور بازگشت خواسته او را براي منصور بازگو نمود و عطاي او را گرفته و
آورد درآستين شقراني نهاد، سپس فرمود:
يا شقران؛ ان الحسن من كل احد حسن و انه منك احسن؛
لمكانك منا، وان القبيح من كل احد قبيح و هو منك اقبح ؛ لمكانك منا؛[1]
اي شقراني، كار خوب از هر كسي خوب است و از تو
خوبتر است، زيرا كه تو، به ما منسوبي و كار بد از هر كسي بد است و از تو بدتر
است،چرا كه تو با ما نسبت داري.
بسيار نيكو است كه اين روايت را تابلو كرده و
بالاي سر خود بزنيم كه:
«كار خوب از هر كسي خوب است اما از تو خوبتر است،
و كار بد از هر كسي بد است و از تو بدتر چرا كه تو امروز منسوب به انقلابي.»
براي پيروزي اين انقلاب،جوانهاي پاك
باخته،خونمقدسشان را هديه كردند، پدر و مادر و فرزندان شهدا و مفقودين اشكها
ريختند و جانبازان،عزيزترين عضو خود را دارند و آزادگان محنتها ومشقتها به جان
خريدند و... پس اگر من و تو امروز به وظيفه خود عمل نكنيم خون شهدا را پايمال
كردهايم.
مواظب باشيد كه نتيجه گفتار وكردار شما ضربه به
انقلاب نزدند. حضرت امام خميني(ره) هر سال در درسهاي اخلاق خود به ما نصيحت
ميكردند و ميفرمودند: مواظب باشيد كه كار شما به حساب ديگران گذاشته ميشود، اگر
كاري كنيد كه ضربه به روحانيت بخورد و ايمان مردم به اين قشر سست شود گناه
نابخشودني است؛ يعني گناهي است كه ديگر، توفيق توبه را از انسان سلب ميكند.
پي نوشت ها:
[1]. شرح ابن ابي الحديد، ج18،ص205.